پزشک ملت پزشک ملت .

پزشک ملت

اثرات روانشناختی رایج طلاق بر زنان

مردان و زنانی که از طریق طلاق دست و پنجه نرم می‌کنند، از عوارض روانی ناشی از این تجربه رنج می‌برند، اگرچه زنان بیشتر از مردان از نظر روانی، عاطفی، جسمی و اقتصادی تحت تأثیر قرار می‌گیرند. با این حال، همه جنبه های طلاق برای زنان، عذاب و غم نیست. مانند هر تجربه استرس زا، برخی از کسانی که این چالش را تجربه می کنند قوی تر و بهتر برای آن ظاهر می شوند. آثار روانی طلاق بر زنان چند وجهی است.

انتظارات
طلاق یک تجربه مخرب است. زندگی بیشتر را مختل می کند. به خصوص اگر بچه ها درگیر باشند. طلاق مانند از دست دادن شغل، نقل مکان بین ایالتی یا آتش سوزی خانه، ریتم منظم زندگی روزمره را کنار می گذارد و جریانی از تصمیمات دشوار را به شرکت کنندگان تحمیل می کند.

بخشی از چالش طلاق این است که طلاق تجربه‌ای است که به طور داوطلبانه توسط حداقل نیمی از شرکت‌کنندگان به وجود آمده است. این یک اعتراف است که رویاهای زندگی مشترک اکنون از بین رفته است. شش واکنش عاطفی معمولی است و کلیدی برای تأثیرات روانی طلاق بر زنان است:

اضطراب - اضطراب با عصبی بودن یکسان نیست. ممکن است از بلند شدن و صحبت کردن در طول یک سخنرانی کاری عصبی شوید، اما علت این عصبیت فوری است، شما از آن و موقتی آن آگاه هستید. از سوی دیگر، اضطراب در پاسخ به ناشناخته های پیش رو افزایش می یابد. وقتی طلاق را پشت سر می گذارید، می تواند به تدریج شما را از بین ببرد، زیرا آینده اکنون بسیار نامشخص تر از آن چیزی است که او تصور می کرد.
افسردگی - زنان به طور کلی نسبت به مردان به تروما واکنش احشایی بیشتری نشان می دهند، اگرچه هر دو طرف از از دست دادن ازدواج خود احساس ناراحتی می کنند. کناره گیری و افسردگی واکنش های رایجی هستند. زنان، بیشتر از مردان، بیشتر از سه سال پس از طلاق دچار دوره‌های افسردگی می‌شوند. در حالی که داروهای تجویزی و مشاوره می تواند کمک کننده باشد، بهتر است روال ها را تغییر دهید تا احساسات مرتبط با محیط قدیمی به احساسات مثبت تر در مورد خانه، شغل یا حلقه دوستان جدید تبدیل شود.
ترس - طلاق می تواند وحشتناک باشد. شما از مسائل کوچک و فوری می ترسید و از مشکلات دوری که هنوز فرا نرسیده اند می ترسید. به راحتی گفته می شود، انجام آن سخت تر است: انتخاب کنید که نگران نباشید. به خاطر چیزهایی که قبلاً بر آنها غلبه کرده اید اعتبار خود را بپذیرید و متوجه شوید که آنها گام های تمرینی هستند که برای مقابله با مسائل بزرگتر و ترسناک پیش رو برداشته اید. هر بار که آن گره را در شکم خود احساس کردید یا تنفس سریع که نشانه وحشت است، به یاد داشته باشید که ترس پاسخی به ناشناخته ها است و می تواند علت عصبانیت باشد.
خشم - عصبانیت عموماً از ترس ناشی می شود. اگر طلاق طولانی، ناخوشایند یا با احساسات همراه باشد، خشم یک واکنش رایج است. او به شما صدمه زد؛ شما می خواهید به او صدمه بزنید زیرا او به فرزندان شما آسیب رساند. بیشتر مردم می ترسند که دوباره آسیب ببینند یا فرزندانشان دچار آسیب عاطفی دیگری شوند. پرورش خشم بر همسر سابقتان تأثیری نخواهد گذاشت. این شما را به قیمت تفکر روشن و انتخاب های عاقلانه برای شما و فرزندانتان از بین می برد. بپذیرید که خشم شما از ترس های شما نشات می گیرد و برای غلبه بر آن ترس ها تلاش کنید.
احساس گناه - برای شریکی که باعث طلاق شده است، حدس دوم امری رایج است. اما چه شما دعوی را آغاز کرده باشید و چه آنها را به زور به شما تحمیل کرده باشند، احساس گناه امری رایج است. آیا به اندازه کافی برای نجات ازدواج خود تلاش کردید؟ آیا با کاری که انجام دادی، مرگش را تعجیل کردی یا نکردی؟ آیا به فرزندان خود زخمی زده اید؟ این افکار منفی شما را می خورد و توانایی شما را برای پاسخ به موقعیت های جدید فلج می کند، زیرا مغز شما برای همیشه درگیر مسائل قدیمی است.
اندوه - سوگواری برای از دست دادن یک رابطه سالم و طبیعی است. شما باید به خودتان اجازه دهید که اندوه را احساس کنید، از آن عبور کنید و ظهور کنید. حتی اگر ازدواج به شدت ناقص بود، شما زمان و احساسات را برای آن سرمایه گذاری کرده اید و از دست دادن آن دردناک است.
در پاسخ به این احساسات عمیق، مغز اغلب به طور پیش فرض پاسخ پرواز، انجماد یا مبارزه را نشان می دهد. زنانی که طلاق می گیرند یا اخیراً طلاق گرفته اند، معمولاً گزینه های کمتر و کمتری برای رسیدگی به مسائل روزمره دارند. چه کسی بچه ها را می گیرد؟ چگونه هزینه تعمیر یا پزشکی اساسی را تامین خواهیم کرد؟ اگر تنها ماشین من خراب شود چه؟

از آنجایی که بدن شما تحت استرس است و احساسات شما به سمت احساسات منفی گناه، افسردگی و اضطراب گرایش دارند، ممکن است وارد چرخه ای از پاسخ به چالش های روزمره با اقدامات ضد مولد شوید. در چنین مواقعی، شما به عنوان تصمیم گیرنده کلیدی باید آرامش داشته باشید، افکار خود را به خاطر بسپارید و مسائل را اولویت بندی کنید. شناخت این واکنش آشفته به عنوان یکی از اثرات روانی طلاق بر زنان می تواند به پیشگیری از آن کمک کند.

سازگاری ها
بر اساس یک مطالعه در سال 2002، برای بهتر یا بدتر، بیش از 1000 زوج مطلقه شش راهبرد انطباق متمایز با طلاق را نشان دادند:

بهبود - 20 درصد از مردان و زنان مطلقه با اقدامات بسیاری زندگی خود را بهبود بخشیدند و توانایی های جدیدی را در پاسخ به چالش های جدید ایجاد کردند.
افراد تنهای شایسته – حدود 10 درصد از مردان و زنان مطلقه نیازی به شریک زندگی نداشتند و به خوبی خود را با زندگی تنهایی وفق می دادند.
گذشت: حدود 40 درصد از گروه اساساً بدون تغییر بودند. بیست سال پس از مطالعه، بسیاری از آنها شرکای جدیدی داشتند اما با مشکلاتی مشابه مشکلاتی مواجه بودند که بر ازدواج اولشان تاکید می‌کردند. طلاق برای مدتی زندگی آنها را تکان داد، اما تغییرات پایدار برای خوب یا بد باقی نگذاشت.
دیوانه شوید - بخشی از گروه مورد مطالعه رابطه را ترک کرد و رابطه جنسی معمولی، زندگی بالا و زندگی سریع را پذیرفت. پس از یک سال رفتار شهوانی، آنها احساس پوچی کردند و به دنبال روابط محکم تری بودند.
شکست - این گروه دچار احساس زندگی بی هدف، افسردگی و سوء مصرف مواد شدند.برای ارتباط با روانشناس خوب اینجا کلیک کنید
راه حل ها
زنی که قبلاً از شش اثر روانی عمده طلاق رنج می برد، در مدیریت یک جریان ثابت از بحران های بعدی با مشکل زیادی روبرو خواهد شد. توانایی عقب نشینی و ارزیابی موقعیت ارزشمند است:

نفس بکشید—تنفس پیوسته و آرام به کند کردن ریتم بدن کمک می کند و مغزتان را با خون اکسیژن پر می کند و به شما کمک می کند واضح فکر کنید.
تریاژ - با سیگنال های دریافتی ثابت، تصمیم بگیرید که ابتدا چه کاری باید انجام شود، چه چیزی می تواند منتظر بماند، و چه چیزی بی اهمیت است. پول برای تعطیلات می تواند صبر کند. اگر برای تعمیر خودرو به پول نیاز دارید و فرزندتان عصبانی است، اجازه ندهید نظر شما تغییر کند.
عمل کنید- در حالی که واکنش انجماد، فرار یا مبارزه یکی از اثرات روانی طلاق بر زنان است، اما هر فردی همچنان عملکرد مغزی بالاتری دارد که می تواند آن غرایز را سرکوب و کنترل کند. زنی که از واکنش دعوا دچار آدرنالین می شود، ممکن است احساس خشم کند و نسبت به همسر جدا شده، فرزندان خود یا نمایندگان قانونی (وکلا، قضات، سرورهای فرآیند و افسران پلیس) رفتار نامناسبی از خود نشان دهد. چنین رفتاری ممکن است به طور موقت بدن را از شر کورتیزول و سایر هورمون های استرس خلاص کند، اما در نهایت به زن در هنگام مقابله با طلاق کمکی نخواهد کرد. یک استراتژی متفکرانه مبتنی بر تصمیمات تریاژ بهتر است. هیچ کاری نکردن راه حل نیست.
مکاشفه ها
همه اثرات روانی طلاق بر زنان منفی نیست. چه شما مراحل طلاق را آغاز کرده باشید یا نه، می توانید از این تجربه احساس قدرت، استرس کمتر و کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته باشید. اغلب ازدواج بد است، اما زن احساس می کند که نه منابع و نه گزینه ای برای شروع طلاق دارد. بسیاری از وکلای طلاق می بینند که زن در موقعیتی قرار می گیرد که شوهر را مجبور به درخواست طلاق کند، اغلب ناخودآگاه. این او را از گناه این عمل خلاص می کند و در عین حال از مزایای جدایی بهره می برد. او خود را مسئول جدایی نمی داند و خوشحال است که از استرس ناشی از ازدواج رها شده است.

زنانی که از طلاق بیرون می آیند نیز ممکن است احساس کنند که کنترل بیشتری بر زندگی شخصی و حرفه ای خود دارند و مسئولیت های بیشتری را در هر دو زمینه به عهده می گیرند. در جایی که ممکن است شوهر تمام تصمیمات مالی را در ازدواج گرفته باشد، زن مطلقه به طور فزاینده ای در اداره بودجه، پس انداز، بدهی و سرمایه گذاری صلاحیت و دانش بیشتری پیدا می کند.

یکی از خوشایندترین تأثیرات روانی طلاق بر زنان، در زندگی حرفه ای آنها ظاهر می شود. با به پایان رساندن زنده ماندن از طلاق، زنان ممکن است اعتماد به نفس جدیدی برای امتحان کردن سرمایه گذاری های جدید احساس کنند.


برچسب: ،
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ساعت: ۱۱:۴۴:۰۸ توسط:محدثه موضوع: نظرات (0)